آرشیو از دیدگاه شعرا

تاریخ شعر، آکنده است از گرایش به می و معشوق و تغزل و بلهوسی برخی از شعرا. اما شاعرانی هم بوده اند که زبانشان چون دم شمشیر، گلوی ظالمان را […]

ادامه ...

دم بهار بیار است باغ چون طاووسشدست شاخ مرصّع چو تاج کیکاووسبه باغ و راغ پراکنده اند پنداریهمه خزاین قارون و گنج دقیانوس۱هوا زابر چو لشکر گهی پر از لشکرخروش […]

ادامه ...

ادامه ...

تطاولَتِ الأعناقُ ترنو إلی المَدیفأذّنَ فیها الوجدُ و انتَبهَ الصدیعلی قلقِ الرّؤیا تُبعثِرُ شوقَهاو تنسِجُ من نأیِ المسافاتِ فَرقداتسیرُ علی هَدْیِ القلوبِ ، و تَنثَنیبها ألفُ جُرحٍ یعشَقُ النزفَ مَورِدایؤمّلُ […]

ادامه ...

احسان و لطف خداوند و نگاه ولایت آفرین علامه ی امینی – رحمه الله علیه – شهد شیرین عشق خاندان رسالت و ولایت را در وجود این شاعر پرشور نمایان […]

ادامه ...

دیده فرو بسته ام از خاکیانتانگرم جلوه افلاکیانشاید از این پرده ، ندائی دهندیک نفسم ، راه به جایی دهند ای که بر این پرده خاطر فریبدوخته ای دیده حسرت […]

ادامه ...

ای مرثیه خوان ، ز چشمِ خونبار مگوبا من ز سَر و دستِ علمدار مگو عباس ، فدای قَد و بالای حسینبا امِّ بنین از غمِ دلدار مگو

ادامه ...

خسته ، افتاده ز پا ، آمده زانو می زد مشکلی داشت به آقای خودش رو می زدمی چکید از سر و رویش عرق شرم به خاک مشت ها واشده […]

ادامه ...

جان سرگردان بدین دار الامان آورده امچون فلک رو بر در این آستان آورده امجسم بیماری در این دارالشّفای بیدلانجان بیتابی بدین دارالامان آورده امای پدر در آستانت ، من […]

ادامه ...

دیگر مرا ام البنین نخوانیدزیرا که من دیگر پسر ندارم من خانه دار خانه ای افسرده هستمآرامش یک باغ طوفان خورده هستم هر چند حیدر راهی این خانه ام کردبر […]

ادامه ...