آرشیو از دیدگاه شعرا

مویه گران ،با آه سوزان و ناله دردناک ، در همهمه ای گنگ و نامفهوم با یکدیگر سخن گفتند .ناله زنان ، با دم زدن های آرام خویش ، دلباختگانی […]

ادامه ...

ای دل ! من آتشین آهی بر آرتا بسوزی دامن این روزگارروزگار مردمی ها سوختهچهره ی نامردمی افروختهکینه ها در سینه ها انباشتهپرچم رنگ و ریا افراشتهدشت سبز اما ز […]

ادامه ...

مَپسَند ای امید من و میر لشگرمدونان کشند بانگ شعف در برابرم پشتم شکست و رسته امید من گسستهرگز چنین شکست نمی بود باورم گر آب مشک ریخت، چه غم؟ […]

ادامه ...

یاور و یار حبل المتین سیدتی ام البنینبانوی بیت الولا و دین سیدتی ام البنین هستی تو فدای مکتب* ذکر تو نغمه های یا ربگفتی هستم کنیز زینب یا ام […]

ادامه ...

سؤال همیشهگلدسته اتکهکشانی استکه سیاهی شهر را تکذیب می کندپیرامون تو همه چیز بوی ملکوت می دهد :کاشی های ایوانتو این سؤال همیشهکه چگونه می توان آسمانها رادر مربعی کوچک […]

ادامه ...

روی پیشانی او باب تشهد وا بوداَشهد اَنّ که او هم پسر زهرا بود آب می داد عطش ناک ترین صحرا راچشم هایش که به سمت افق اعلا بود دست […]

ادامه ...

راه تو رو بستن؛ فدای حسیندلتو شکستن؛ فدای حسینشدی سرِ بی تن؛ فدای حسین مادر مادرکی به باور من شد عمود آهن ۲ آخه عزیز جونم تو مگه قد رشید […]

ادامه ...

أیّها السیّد الذی جاء فیهقول صدقٍ ثقاتنا ترویهِبصحیح الاسناد قد جاء حقّاًعن أخیه لأُمّه و أبیهِإننی قد ضمنت جنّات عدنٍللذی زارنی بلا تمویهِو اذا لم یُطِق زیاره قبریحیث لم یستطع […]

ادامه ...

بعدِ زهرا(س) با امیرالمومنین(ع) همسر شدیکودکان را با نوازش، مادری دیگر شدی با علی(ع) همسفره بودن یک مقام ساده نیستبرکت از نامش گرفتی، خادم الحیدر شدی! داشت دستانِ خدا باب […]

ادامه ...

نگاه مرحمت در توسل به امامیا ثامن الائمّه ، من از کثرت گناهدر بارگاه قدس تو آورده ام پناهچندان اسیر دست هوی و هوس شدمتا موی من سپبد شد و […]

ادامه ...