آرشیو از دیدگاه شعرا

دل شاد را جمع ساغر نمایددف عیش را جام چنبر نمایدنبیند به فصل خزان رنگ زردیگل ار صرف می ، خورده زر نمایدچه نیرنگ سازیست ، محو بهارم ؟ !به […]

ادامه ...

نیمه‌جان طفل رباب ، خیمه‌ها در تب و تابساقی تشنه‌لبم ، از خجالت شده آب چاره‌ام کم شده و دست به روی کمرمپیکری از تو نمانده که به خیمه ببرم […]

ادامه ...

ای به شر افت ز همه برتریوی علمدار و علم پروری نور دو چشم علی مرتضیشیر خدا سرور هر سروری ای به رافت ز همه برتریوی علمدار و علم پروری […]

ادامه ...

یا ریح أقصّ قصّهَ الشوق الیکْإنْ جئتَ الی طوس فباللّهِ علیکْقَبّلْ عنّی ضریحَ مولای ، و قلْ :قد مات بهائیّکَ بالشوقِ إلیکْیا ریحُ إذا أتیتِ أهلَ الجمعِأعنی طوساً ، فقل […]

ادامه ...

لقد رحلَ ابنُ موسی بالمعالیو سار بسیرهِ العِلمُ الشریفُو تابعه الهدی و الدّین کُلّاًکما یتتبّع الإلفَ الالیفُفیا وفد الندی عُودوا خِفافَ الحقائبِ لا تلیدُ و لا طریفُو قد کنّا نؤمّل […]

ادامه ...

دیده فرو بسته ام از خاکیانتا نگرم جلوه افلاکیانشاید از این پرده ندایی دهندیک نفَسم راه به جایی دهندای که بر این پرده خاطرفریبدوخته ای دیده حسرت نصیبآب بزن چشم […]

ادامه ...

مرا به عشق هم آواز می کنی عبّاسبه نینوا چو نوا ساز می کنی عبّاستو در نهایت ایثار پرده برداریز روی آینه ی راز می کنی عبّاسدَرِ بهشت خدا را […]

ادامه ...

کنار پیکر خود التهاب را حس کردحضور شعله ور آفتاب را حس کردهنوز نبض نگاهش سر تپیدن داشتکه گرمی نفس هم رکاب را حس کردو پیش از آنکه بگوید برادرم […]

ادامه ...

خبر رسیده قافله و چشم های تر داردبرای ام بنین یک نفر … خبر دارد خدا کند که مراعات سن او بشودخبر ، خبر .. همه بر قلب او ضرر […]

ادامه ...

نام تو هست ذکر لبهای رقیه وقت خوابمشک تو بوده تمام آرزوهای رباب ای برادر می کنند بعد تو غارت خیمه ها رادخترم را می زنند و می برند گوشواره […]

ادامه ...