آرشیو از دیدگاه شعرا

عباس یعنی شمع جمع هاشمیونعباس یعنی ماه بین فاطمیونعباس یعنی شیر یعنی شیر حیدرعباس یعنی کربلا را میر لشکرعباس یعنی حیدری دیگر به پیکارعباس یعنی میر و سقا و علمدارعباس […]

ادامه ...

ای رهبری که ، بر دل و جان پیشوا توییآیینه دار ، مظهر لطف خدا ، توییرخشنده جان و ، پاک سرشت و فرشته خویره بین به فیض رحمت حق […]

ادامه ...

ز سر گیرم اگر مدح اباالفضل معظم رازبانی بایدم کز سر بپیچید چرخ اعظم رامرا روح القدس باید که خوانم بر همه عالمبه هفتاد و دو اسم اعظم آن نام […]

ادامه ...

من معانی البیان أظهرت سرّاشاع ما بین شیعه الآل جَهراو غداهَ استحال شِعریَ سِحراقیل لی : أنت أشعر الناس طُرّافی المعالی و فی الکلام النّبیهِفهُوَ الدّنّ و هی فیه مُدامُبیدِ […]

ادامه ...

کمی بذر گل گندم بکاریم برای کفتران سبز مشهدبنوشیم آب صاف مهربانی شبیه هشتمین شعر ( محمد )اگر چه گنبدش دور است از ما ولی راه نگاهش باز باز استدوای […]

ادامه ...

ای آستان قدس تو تنها پناه منبر خاک باد پیش تو روی سیاه منمی آید از درون ضریحت شمیم عشقپیچیده در فضای حرم سوزه آه منچشمم به چلچراغ حریم تو […]

ادامه ...

از من شنوید این حکایتکاو هست مطابق روایتدر شصتم هجرت پیمبرشد ظلم بر امّتش سراسرشد ساکن مکّه سبط احمدنور دل و دیده محمّددر ترویه بود و روز هشتممردم پی آب […]

ادامه ...

تأسّفَت جارتی لمّا رأت زَوَریو عَدّت الشّیبَ ذنباً غیر مُغتَفرِ !ترجو الصّبا بعد ما شابَت ذوائبُهاو قد جَرَت طَلَقاً فی حَلبَهٍ الکِبَرِأجارتی ! إنّ شیبَ الرّاس نَفّلنیذِکرَ الغَوانی ، و […]

ادامه ...

دل در هوای توشد مبتلای تو از سینه می رودتا کربلای تو ام البنین در عمق جان من باز آتشی بزندیوانه ی تو ام ای شاه بی کفنای جان نثارها […]

ادامه ...

دل شاد را جمع ساغر نمایددف عیش را جام چنبر نمایدنبیند به فصل خزان رنگ زردیگل ار صرف می ، خورده زر نمایدچه نیرنگ سازیست ، محو بهارم ؟ !به […]

ادامه ...